این ایّام سالگرد یکی از بدترین و تراژیکترین کشتارهای تاریخ معاصر مصر ـ و شاید یکی از بدترین کشتارهای دنیای معاصر در طول یک قرن اخیر ـ بر ما میگذرد.
اوضاع و شرایط مصر را در این ایّام به طور خلاصه در نکات زیر تحلیل مینماییم:
۱ـ اوضاع داخلی مصر از لحاظ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی طیّ این چند سال به بدترین حالت خود رسیده است بدون اینکه راهحلّ و افقی روشن جهت تعامل با بحرانی در دست باشد که نه تنها انسانها را دچار خفقان کرده بلکه حتّی سنگها و درختان هم از این جو خفقانآور به ستوه آمده و آینده را نیز به خطر انداخته است.
۲ـ متأسّفانه شرایط حاکم بر مخالفان داخلی و خارجی رژیم کنونی مصر امیدار کننده نیست، زیرا علاوه بر آنکه به دستهها و گروههای متخاصم منقسم شدهاند، گرفتار دردهای کشنده عقبنشینی، بیهویّتی و فقدان رهبری نیز گشتهاند.
۳ـ با تأسّف و حسرت فراوان یاد و خاطرهی غمانگیز این حادثهی دردناک نیز اسمی بی مسمّا باقی مانده است، زیرا عامل و انگیزهای برای حرکت و پیشرفت در آن به چشم نمیخورد، مردم تنها برای چند روز معدود به یاد آن میافتند و دوباره به زندگی عادّی و روزمرّه خویش بر میگردند. ولی با این وجود نباید از این نکتهی مهمّ و حیاتی غفلت بورزیم که همواره رحم و لطف بیکران پروردگار شامل حال ماست و خواهد بود، زیرا رادمردانی در عرصهی فعّالیّت مخلصانه حضور دارند که هیچگاه این موضوع و ماجرای مهمّ را فراموش نکرده، آن را وسیله و کانالی برای تجارت و بازرگانی قرار ندادهاند و بلندگوی تبلیغاتی هیچکسی هم نشدهاند. مدام در فکر ریشهکن نمودن اختلافات و ایجاد وحدت و همبستگی بوده و بدون تأثیرپذیری از تبلیغات و جوّ مسموم به وجود آمده از سوی دشمنان و معارضان، به اصلاح امور، تهیّهی نقشهی راه و عیبزدائی کشتی عظیم حرکت، میپردازند.
در حقیقت اینان سازندگان بزرگواری هستند که اعادهی مجد و عظمت از دسترفته بهوسیلهی ایشان تحقّق خواهد یافت، چرا که هیچگاه دچار یأس و نومیدی نشده، و در برابر مشکلات و موانع سر راه خم به ابرو نمیآورند. بسیاری از ایشان جان برکفانی گمنام هستند که جز خدای علیم احدی آنان را نمیشناسد، همچون آن فرد گمنامی که در زمان «مسلمة بن عبدالملك» فداکارانه به سوراخ كردن قلعهی مورد هجوم سپاهیان اسلام همّت گمارد و هرگز نامش فاش نشد.
ایشان وفاداران واقعیای هستند که نمیگذارند خون پاک و زلال شهدا ضایع گردد، چه در سیاهچالهای رژیم سفّاک کنونی و چه خارج از آن تحت فشار و شکنجهها پرورش مییابند. عدّهای از آنان در تبعید به سر برده و جلای وطن کردهاند ولی همواره قلب و روح و عقلشان از احساس خدمتگزاری به دین و سرزمینشان، موج میزند.
حقیقت این است این بزرگمردان نستوه و دلسوز، منارهها و گلدستههای ما هستند که بی تردید روزی فرا میرسد پیروز و سربلند به کشورشان بازگشته و فریاد حقطلبی سر میدهند و مردم نیز در راستای طاغوتزدایی و اقامهی نظام عدل و آزادیخواهی در این سرزمین مصیبتزده، در رکابشان حرکت خواهند کرد و پروانهوار گرد شمع وجودشان پرواز میکنند.
بار الها! خاضعانه و خاشعانه از بارگاه با عظمتت میخواهیم ایشان را زیر نظر مهربانانه و حکیمانهی خویش پرورش فرما و از شرّ بدخواهان نگهشان دار.
نظرات